آنوش رحام، دبیر سندیکای تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی ایران در گفتوگو با«روزگارمعدن» اظهار کرد: با برخی تغییرات نرمافزاری و سختافزاری، مصرف برق و گاز در واحدهای تولیدی تا دوسوم کاهش پیدا میکند با اشاره به یارانه قابلتوجهی که به انرژی بهویژه برق صنایع تعلق میگیرد، گفت: این یارانهها عموما در اختیار برخی شرکتهای خصولتی یا دولتی قرار میگیرد. این یارانه نیز در قالب سود در این مجموعهها شناسایی و به صنایع تکمیلی منتقل نمیشود. این در حالی است که در دنیا، یارانهای که دولتها در اختیار صنایع قرار میدهند حتما باید از صنایع بزرگ به صنایع نهایی و مصرفکننده منتقل شود چراکه اساسا هدف از پرداخت یارانه، تعدیل قیمت تمامشده تولید محصولات نهایی است.
وی افزود: این رقم در ترازنامه شرکتها در قالب سود آنها محاسبه میشود. با وجود حمایتهای یادشده، بهای فروش شمش فولاد در بورس کالا براساس نرخ فروش این محصول در منطقه سیآیاس تعیین میشود. این در حالی است که انتظار میرود عواید ناشی از تخصیص یارانه در کل زنجیره فولاد جریان یابد. نرخ شمش صادراتی در مناطق گوناگون جهان، بهای کالای مازاد نیاز داخلی آنهاست و اغلب کشورها برای نرخگذاری محصولات در بازار داخلیشان سیاستهای دیگری دارند. رحام افزود: متاسفانه این سیاست اشتباه زمینه افزایش بهای تمامشده محصولات نهایی را فراهم میکند؛ بنابراین سیاست تخصیص یارانه به منابع انرژی در نهایت به مفع مصرفکننده نهایی نیست. این اقدام بهویژه در موقعیت کنونی که با کمبود منابع انرژی روبهرو شدهایم، اشتباه است. وی گفت: در تمام کشورهای جهان، اگر یارانهای به بخشی از صنعت تعلق گیرد، در مقابل از آن بخش انتظار میرود سرمایهگذاری لازم را برای حفظ منابع و جلوگیری از هدررفت آن منابع انجام دهند. درنتیجه میتوان از صنایع انتظار داشت بخشی از سود خود را به سرمایهگذاری برای ایجاد انرژیهای پاک اختصاص دهند.
رحام در ادامه افزود: سالهاست در کشور سیگنال فراوانی گاز به مصرفکنندگان داده شده است. این سیگنال به اشتباه به مصرفکننده داده شده که اثرات مخربی به دنبال دارد. این در حالی است که انتظار میرفت بخشی از انرژی موردنیاز کشور از طریق پنلهای خورشیدی تامین شود؛ با این وجود، تاکنون گام مثبتی در این زمینه برداشته نشده است. متاسفانه سیاستگذاران در طول سالهای گذشته به این موضوعات حتی فکر هم نکردهاند؛ حال که با بنبست تامین منابع روبهرو شدهایم، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و پاک موردتوجه قرار گرفته است. متاسفانه در حال مصرف تمامی منابع کشور هستیم و هیچ برنامهای برای جایگزینی این منابع در آینده نداریم. همه موارد یادشده از نبود یک برنامه جامع و راهبردی در کشور نشأت میگیرد.
سخن پایانی
بررسی عملکرد فولادسازان ایرانی و مقایسه آن با سایر شرکتهای فولادساز بزرگ و موفق جهان حکایت از آن دارد که شرکتهای ایرانی، سود به مراتب بالاتر و حتی غیرمتعارفی را از آن خود میکنند. بخش قابلتوجهی از این سود در سایه بهرهگیری از انواع یارانهها در حوزه انرژی حاصل میشود. این در حالی است که منابع انرژی به کل کشور تعلق دارد و نمیتوان آن را در اختیار صنایع قرار داد. ضمن اینکه در سایه چنین بیتدبیری، زیرساختهای انرژی در کشور درحالحاضر با چالشهای جدی روبهرو شده است. این روند اشتباه حتی زمینه توقف یا کاهش قابل توجه تولید در صنایع فولادی کشور را فراهم کرده است؛ بنابراین اصلاح روند کنونی ضروری به نظر میرسد. هرچند باید تاکید کرد تولید فولاد فقط یکی از صنایع انرژیبر کشور است و امید میرود این سیاست برای سایر صنایع انرژیبر نیز اجرایی شود.